loading...
شهید نوجوان
محمد بازدید : 5 چهارشنبه 20 آذر 1392 نظرات (0)

 

سید حسین حسینی فرزند سید محمد متولد آذر ماه سال 1344 در شهر سمنان می باشد.

این شهید گرانقدر دوره ابتدایی را در دبستان صادقیه سمنان گذراند و در سن 9 سالگی به عضویت کانون پرورش فکری سمنان درآمد.

شهید سید حسین به فعالیتهای خوشنویسی ، شعر ونقاشی و ورزش علاقمند بود .

وی تا سوم نظری در دبیرستان صفایی سمنان به تحصیل ادامه داد و سپس برای نبرد با دشمن به عنوان رزمنده بسیجی به سوی جبهه شتافت .

شهید سیدحسین حسینی با شرکت در عملیات محرم در منطقه عین خوش در سن 17 سالگی  به دیدار پروردگار نائل گردید وپیکر پاک و مطهرش درکنار سایر همرزمانش در امامزاده یحیی سمنان آرام گرفت.

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم»
با سلام بر امام امّت این قلب تپنده مستضعفان و با درود بر شهیدان راه اسلام از صدر تاکنون و با درود بر رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل، اینجانب سید حسین حسینی بنا به وظیفه شرعی، خود را مسئول می دانم که در این موقعیت حساس که اسلام و میهن اسلامیم مورد هجوم لشکریان کفر قرار گرفته به فرمان حسین زمان خمینی بت شکن عازم جبهه گردم و از اسلام و ناموس و کشورم دفاع کنم و جمله ای هم با این منافقان کوردل دارم و این است که ای کوردلان شما که می بینید اربابتان هر روز و هر لحظه رو به زوال و نابودی می رود و شما که منطق این را هم ندارید و به بهترین عزیزان این ملت ناجوانمردانه حمله می کنید واقعاً بدانید که شما منافقان هستید ولی بدانید که تا امت حزب ا... در صحنه است شما و اربابانتان هیچ غلطی نمی توانید بکنید.
 
در آخر از پدر و مادرم و خواهرم و برادرانم می خواهم که اسلام و خط امام را فراموش نکنید.
متن نامه ای که شهید سید حسین حسینی دو روز قبل از شهادتش برای خانواده اش فرستاد.
بسمه تعالی
با سلام و درود به تمام شهیدان راه حق و عدالت و با درود فراوان بر بزرگ مرد تاریخ خمینی بت شکن و با درود بر شما رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم پس از تقدیم عرض سلام سلامتی شما را از درگاه ایزد متعال خواهانم امیدوارم که همیشه اوقات زیر سایه الله سر برده باشید و اگر بخواهید از حال فرزند خود سیدحسین حسینی جویا باشید سلامتی که یکی از نعمتهای الهی است برقرار می باشد مادر عزیزم که یک عمر زحمت من کشیدی نمی دانم از کجا شروع منم مادر، من در گردان فجر می باشم و از روزی که آمدم در گردان در جای خالی سید عباس برای بچه ها گردان چای دم می کنم مادر بخدا اصلاً ناراحت نباش که یک فرزند از دست داده ای بلکه خوشحال باش که چنین فرزندی را بزرگ کردی و در راه خدا دادی. مادر اگر من شهید شوم در مرگ من بی تابی مکن مادر اگر رفتمبه سیدعباس سلام شما را می رسانم.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 28
  • بازدید کلی : 126